سوگلی ها

سوگلی ها

راههای کسب درامد|اطلاعات رایگان|مطالب طنز|خبرهای جالب|مباحث داغ|اس ام اس|پزشکی| فال حافظ |هرچی بخوای

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 111
بازدید هفته : 141
بازدید ماه : 141
بازدید کل : 18678
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 50
تعداد آنلاین : 1




دزد و عارف

دزدي وارد کلبه فقيرانه عارفي شد. اين کلبه درخارج شهر واقع شده بود عارف بيدار بود. او جز يک پتو چيزي نداشت.

او شب ها نيمي از پتو را زير خود مي انداخت ونيمي ديگر را روي خود مي کشيد روزها نيز بدن برهنه خويش را با آن مي پوشاند.

عارف پير دزد را ديد و چشمان خود را بست ، مبادا دزد را شرمنده کرده باشد.

آن دزد راهي دراز را آمده بود، به اميد آنکه چيزي نصيبش شود. او بايد در فقري شديد بوده باشد، زيرا به خانه محقرانه اين پير عارف زده بود.

عارف پتو را برسرکشيد و براي حال زار آن دزد و نداري خويش گريست.

"خدايا چيزي در خانه من نيست و اين دزد بينوا بادست خالي و نااميد از اين جا خواهد رفت. اگر او دوسه روز پيش مرا از تصميم خويش باخبر ساخته بود ، مي رفتم ، پولي قرض مي گرفتم، وبراي اين مردک بينوا روي تاقچه مي گذاشتم"

آن عارف فرزانه نگران نبود که دزد اموال او را خواهد برد او نگران بود که چيزي در خور ندارد تا نصيب دزد شود و او را خوشحال کند.

داخل خانه عارف تاريک بود . پيرمرد شمعي روشن کرد تا دزد زمين نخورد و بتواند آن خانه را بهتر وارسي کند.

استاد شمع را برد تا روي تاقچه بگذارد که ناگهان با دزد چهره به چهره برخورد کرد دزد بسيار ترسيده بود. او مي دانست که اين مرد مورد اعتماد اهالي شهر است بنابراين اگر به مردم موضوع دزدي او را بگويد همه باور خواهند کرد.

اما آن پير عارف گفت:

نترس آمده ام تا کمکت کنم داخل خانه تاريک است . وانگهي من سي سال است که در اين خانه زندگي مي کنم و هنوز هيچ چيز در آن پيدا نکرده ام بيا با هم بگرديم اگر چيزي پيدا کرديم پنجاه پنجاه تقسيمش مي کنيم.

البته اگر تو راضي باشي. اگر هم خواستي مي توني همه اش را برداري زيرا من سالها گشته ام و چيزي پيدا نکرده ام. پس همه آن مال تو. بالاخره يابنده تو بودي.

دل دزد نرم شد. استاد نه او را تحقير کرد نه سرزنش.

دزد گفت: مرا ببخشيد استاد. نمي دانستم که اين خانه شماست و گرنه جسارت نمي کردم.

عارف گفت: اما درست نيست که دست خالي از اين جابروي. من يک پتو دارم هوا دارد سرد مي شود لطف کن و اين پتو را از من قبول کن.

استاد پتو را به دزد داد دزد از اينکه مي ديد در آن خانه چيزي جز پتو وجود ندارد شگفت زده شد سعي کرد استاد را متقاعد کند تا پتو را نزد خود نگه دارد.

استاد گفت:احساسات مرا بيش از اين جريحه دارنکن دفعه ديگر پيش از اين که به من سري بزني مرا خبر کن. اگر به چيزي خاص هم نياز داشتي بگو تا همان را برايت آماده کنم تو مرا غافلگير و شرمنده کردي. مي دانم که اين پتوي کهنه ارزشي ندارد اما دلم نمي آيد تو را بادست خالي روانه کنم لطف کن وآن را از من بپذير .تا ابد ممنون تو خواهم بود .

دزد گيج شده بود او نمي دانست چه کار کند . تا کنون به چنين آدمي برخورد نکرده بود. خم شد پاهاي استاد را بوسيد پتو را تا کرد و بيرون رفت.

او وزير و وکيل و فرماندار ديده بود ولي انسان نديده بود.

پيش از آنکه دزد از خانه بيرون رود استاد صدايش کرد و گفت:

فراموش نکن که امشب مرا خوشحال کردي من همه عمرم را مثل يک گدا زندگي کرده ام. من چون چيزي نداشتم از لذت بخشيدن نيز محروم بوده ام اما امشب تو به من لذت بخشيدن را چشاندي ممنونم.

هوا سرد شده بود . استاد مي لرزيد.

استاد نشست وشعري سرود:

دلي دارم خواهان بخشيدن به همه چيز

اما دستاني دارم به غايت تهي

کسي به قصد تاراج سرمايه ام آمده بود

خانه خالي بود و او بادلي شکسته باز گشت.

اي ماه کاش امشب از آن من بودي ، تو را به دزد خانه ام مي بخشيدم.


 
منبع: سه نقطه


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: حمزه تاريخ: دو شنبه 12 اسفند 1389برچسب:"دزد"عارف"پیر"پتو"مرد"خانه"شهر"استاد", موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید دليل نامگذاري اين وبلاگ به نام سوگلي ها اين است که ما بهترين ها و سوگلي هاي دنياي اينترنت را جدا ساخته ودر اين وبلاگ براي شما گرد آورده ايم سعي ما بر اين است تا هر روز با چند مطلب جديد در خدمت شما دوستان عزيز باشيم .اميدوارم ساعات خوشي را در سوگلي ها سپري کنيد.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب
« كسب درآمد از فروتل »
دوستانتان را به يك شغل پردرآمد و آسان دعوت كنيد : « جزئيات »
Email:

© All Rights Reserved to sogoliha.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com

تبلیغات پیامکی